آقای پارسای ماآقای پارسای ما، تا این لحظه: 8 سال و 8 ماه سن داره

پسرم پارسا

یلدا

گل پسر مامان الان دارم با تاخیر خاطره اولین شب یلدای زندگیت رو مینویسم انشالا 120 شب یلدای زیبا رو ببینی عزیزم شب یلدا خونه باباحیدر بودیم و با عمه جون فاطمه زودی یه کیک آماده کردیم و با انار تزیینش کردیم و یه مهمونی کوچولو به مناسبت شب یلدا و سومین ماهگرد تولدت گرفتیم  در ضمن اولین مزه ی زندگیت رو شب یلدا با آب دوتا دونه انار شیرین چشیدی که انشالا زندگیت همیشه شیرین باشه شیرین عسل مامان ...
16 دی 1394

عشق یعنی لبخند زیبای پسرم

یه صبح دل انگیز با لبخند دل نشین پسر دل بندم پارسای من اینجا 70 روزشه  و ساعت 5 صبح بیدار شده و با صدای زیبا و لبخند ملیحش مامان رو بیدار کرده که شیر بهش بده البته مامان هم اول تو تاریک و روشن اتاق ازش عکس گرفته که وقتی بابایی اومد بهش نشون بده بعد به گل پسر شیر داده   ...
16 دی 1394

ماهان کوچولو خوش اومدی به دنیای ما

بلاخره آقا ماهان پسرعمه ی آقاپارسا هم قدم به دنیا گذاشتن خوش اومدی کوچولوی ناز از همین الان کلی ناز کردی و همه رو نگران کردی البته من میدونم میخواستی جای خودتو باز کنی آقا ماهان 17 آذرماه به دنیا اومدی و از 3 روزگی بخاطر زردی بستری شدی و حدود 5 روز تو بیمارستان بودی ولی الان خدارو شکر حالت خوبه و دیگه ماشالا مردی شدی واسه خودت آقاپارسا خیلی دوستت داره و مطمِئنم دوستای خوبی میشین   ...
16 دی 1394

برای دلبند مامان

پسر نازم الان که دارم وبلاگتو آپ میکنم خوابی مامان فدای صدای نفسهای عزیزت که نفس مامان بهشون بنده امروز جمعه هست و رست بابایی تموم شده و اومدیم خونه ی خودمون     الان عمه جون از دیدن جای خالیت چی میکشه خدا میدونه  همینجور مادرجونا و باباحیدر  از بس تو دل برو هستی و جای خودتو باز کردی شیرین عسلم شب رفتیم خونه ی خاله هاجر جون مهمونی وقتی برگشتیم از خستگیه راه شیر خوردی و خوابیدی و منم بعد از کلی کار کردن حالا اومدم که وبلاگتو آپ کنم روز یکشنبه رست که 8 آذر بود و 71 روزه بودی عمل کردی ... خدا میدونه چی کشیدیم منو بابایی تا این چند روز گذشت و نسبتا خوب شدی مرد مامان اینقد گریه کردم بازم خوب بود که مادر جون و...
14 آذر 1394
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به پسرم پارسا می باشد