آقای پارسای ماآقای پارسای ما، تا این لحظه: 8 سال و 8 ماه سن داره

پسرم پارسا

برای دلبند مامان

1394/9/14 3:00
نویسنده : مستانه
165 بازدید
اشتراک گذاری

پسر نازم الان که دارم وبلاگتو آپ میکنم خوابی

مامان فدای صدای نفسهای عزیزت که نفس مامان بهشون بندهقلب

امروز جمعه هست و رست بابایی تموم شده و اومدیم خونه ی خودمون   لبخند  الان عمه جون از دیدن جای خالیت چی میکشه خدا میدونه  همینجور مادرجونا و باباحیدر 

از بس تو دل برو هستی و جای خودتو باز کردی شیرین عسلمماچ

شب رفتیم خونه ی خاله هاجر جون مهمونی وقتی برگشتیم از خستگیه راه شیر خوردی و خوابیدی و منم بعد از کلی کار کردن حالا اومدم که وبلاگتو آپ کنم

روز یکشنبه رست که 8 آذر بود و 71 روزه بودی عمل کردی ... خدا میدونه چی کشیدیم منو بابایی تا این چند روز گذشت و نسبتا خوب شدی مرد مامان

اینقد گریه کردمنگران

بازم خوب بود که مادر جون و دایی باهامون اومدن وگرنه منو بابایی تاب تحملش رو نداشتیم

ایشالا همیشه سلامت باشی و من هیچوقت دیگه ناخوشی و مریضیت رو نبینم

مرد کوچولوی من اینو بدون که به عشق تو زنده ام و نفس میکشمقلب

 

پسندها (1)

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به پسرم پارسا می باشد