بعد از مدتها مینویسم برای پسرم
خیلی وقته که نتونستم وبلاگتو آپ کنم پسرم دقیقا از وقتی که تونستی حرکت کنی باید همش دنبالت بدوئم تا یه بلایی سر خودت نیاری اینقد وقتمو پرکردی که وقت سر خاروندن ندارم دلبندم تو این مدت کلی پیشرفت کردی پسرم، چهاردست و پا میری مبل رو میگیری و بلند میشی و کنارش راه میری روی مبل میری و به گلدونای مامان حمله میکنی بزور از دستت نجاتشون میدم گلای بیچارمو بابایی رو خیلی دوست داری و کلمه ی بابا از دهنت نمیفته ولی هرکاری میکنم مامان نمیگی اوضاع غذا خوردنت خیلی بده ولی میوه دوست داری هلو و زردآلو و آلوزرد خیلی دوست داری و انگور تو این چند وقت واست جشن دندون هم گرفتیم که عکساشو میزارم و اینکه قراره بزودی اسم وبل...
نویسنده :
مستانه
11:52
پسرم تاج سرم
پسر ساعت 5 صبح بیدار شده و شیر خورده و با مامان بازی کرده بعدش خوابیده ...
نویسنده :
مستانه
13:02
به کجا چنین شتابان
عزیزم روز بروز عزیزتر و دلبرتر میشی نمیدونم تهش میخوای به کجا برسی واقعا به کجا چنین شتابان ...
نویسنده :
مستانه
12:59
اینم دوتا عکس ناز از آقاپارسا
پسرم روز بروز عزیزتر میشی و انتخاب عکس از بین عکسات سخت تر حیف که وبلاگت سنگین میشه وگرنه همه ی عکساتو آپ میکردم دلبرکم ...
نویسنده :
مستانه
12:40
گل پسر خوشتیپ
مامان فدای پاهای نازت شلوارک پوشیدنت دل میبره ...
نویسنده :
مستانه
12:36
شیطنت پسرک
تا من مهمونم رو بدرقه کردم و برگشتم آقا پارسا هم کار خودشو انجام داد ...
نویسنده :
مستانه
12:33